امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

نتیجه مهد

روزی که در جلسه مهد شرکت کردم رفتم توی کلاس ٣-٤ ساله ها. پرونده کارهای بچه ها رو برای بازدید مادرها چیده بودن.باورم نمیشد این همه نقاشی و کاردستی کار دخترم باشه.توی خونه علیرغم اینکه ذوق این کار رو دارم و میدونم باید براش وقت بذارم امی تیس خیلی خودمختاره و اجازه نمیده توی کار مشارکت داشته باشم و دوست داره قیچی و چسب و مقوا رو خودش  بدست بگیره و کار کنه.بنا براین اعصاب بنده بهم میریزه و نمیتونم چیزی یادش بدم و نتیجه کار هم کلی مقوای نابود شده و ریز ریز شده نامفهومه .خلاصه که اونجا بدلیل حرف شنوی خاصی که دارن و از کلاس تبعیت میکنن کار با چسب و پولک و اکلیل و گواش و مقوا رو انجام میدن. رنگ آمیزیهای امی تیس هم حالا مثل ما بزرگترهاست ...
28 آذر 1390

بدون عنوان

هفته قبل برنامه جلسه والدین بچه ها توی مهد برگزار شد که هر چند منطبق با یک کلاس مهم خودم بود ولی ترجیح دادم اونجا رو برم.یه خانم مشاور استاد دانشگاه و یه پزشک طب درمانی هم حضور داشتند که اطلاعات خوبی درباره ماساژ درمانی بچه ها پیدا کردم.میدونین ماساژ نزدیک به زمان خواب چقدر برای آرامش اونها مفیده؟
21 آذر 1390

بدون عنوان

از تصور اينكه با وجود تاكيد من هنوز دارن بچه مو توي  دستشويي مهد با آب سرد ميشورن   و از اينكه فكر ميكنن يه بچه اي كه هنوز 4 سال سن نداره  مثل آدم بزرگا بايد تند تند غذاشو بخوره وگرنه از جلوش برميدارن و ميريزن دور و بهش مهلت نميدن حتي اون حجم كم خوراكي رو بخوره چنان حرصم ميگيره كه تصميم دارم اگه تذكرم چاره ساز نبود حتما مهدشو عوض كنم
7 آذر 1390
1